2023-01-24
مستند جدال: چه کسی باید از سرنوشت قذافی درس بگیرد؟
همان هفته نخست شروع ناآرامیهای اخیر ایران، مسیح علینژاد روبروی سازمان ملل بالای سکویی رفت و سخنرانی پرشوری کرد. در این سخنرانی او با هیجانی بیمارگونه فریاد زد که خامنهای به زودی سرنوشت قذافی را پیدا خواهدکرد. در روزهای بعد هم ارجاع به «سرنوشت قذافی» بارها و بارها تکرار شد و به عبارتی ترجیع بند ادعای بسیاری از «سخنگویان» معترضین به ویژه در خارج از کشور شد.
ارجاع به قذافی اما اتفاقی عجیب بود و نشانهای دیگر بود دیگر از ناآشنایی افکار عمومی ایرانیان با دخالتهای امپریالیسم در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا در چند دهه گذشته. چرا که اگر کسی حتی در حد صفحه ویکیپدیا هم با تاریخ معاصر لیبی اشنایی داشت، سرنوشت لیبی بعد از قذافی، باید قاعدتا کابوس معترضین و انقلابیون میشد نه فانتزی و تخیل و آرزویی که برای تحققش روزشماری کنند.
پیشتر در جدال به همراه پریسا نصرآبادی در دو اپیزود به موضوع «انقلاب لیبی» و حمله نظامی ناتو به لیبی به بهانه حمایت از این انقلاب پرداختیم و سازوکارهای جنگ هیبریدی ناتو در لیبی را بررسی کردیم. حالا اما در این مستند رپورتاژ بیست و چهار دقیقهای یکبار دیگر داستان لیبی را به همراه تصاویر خبری مرور میکنیم.
2022-12-31
جنگ هیبریدی و یارگیری از سینمای ایران: یازده پرده از سناریوی نمایشِ اعترافگیری
نویسنده: رضا صدیق
منبع: سایت جدال
در طول سالیان گذشته و به خصوص پس از سال 88 و جذب بسیاری از روزنامهنگاران اصلاحطلب به رسانههای استعماری، هرگاه فیلمی از ایران به یکی از جشنوارههای مهم اروپایی میرفت، در نشستهای خبری مورد حمله و هجمه سوالات سیاسی از سوی این روزنامهنگاران قرار میگرفت. به عبارتی این روزنامهنگاران که حالا جذب رسانههای استعماری شده بودند و پیشتر نیز در ایران در حوزه فرهنگ و هنر با این سینماگران رابطه داشتند، موظف شده بودند که در هر نشست خبری و هر جشنواره ای، جلسه اعتراف گیری به راه بیاندازند و بر این سینماگران فشار بیاورند تا خوراک رسانهای تازه ای تولید کنند.
پس از فوت مهسا امینی و شروع اعتراضات در ایران اما این چرخه اعترافگیری و فشار سیاسی بر سینماگران تغییر شکل داد و گستردهتر شد. اگر در این سالیان این فشارها در فضای نشستهای پرسش و پاسخ جشنوارهها بود، حالا به فضای مجازی و سیل لشکرکشی ترولها رسید و با حمایت رسانههای استعماری، کارکردی میدانی پیدا کرد.
2021-01-10
این ویدئو کلیپ که توسط خواننده ایتالیایی گیورگیو گابِر ( 2003-1939-Giorgio Gaber) خوانده شده را با ترجمه فارسی آن اینجا می بینید. نام این آهنگ کانفورمیست است به معنی کسی که همرنگ جماعت می شود و فرصت طلب است. این آهنگ را بعد ها خوانند دیگر ایتالیایی به نام آدریانو سلنتانو Adriano Celentano هم اجرا کرده است.
بخشهایی از ترجمه این آهنگ:
من یک انسان نو ام
آنقدر نو که دیگر فاشیستی نیست
من خیلی حساس و نوع دوست و شرق شناسم
قدیم ها طرفدار جنبش اعتراضی سال 68 بودم و
حالا مدتی است که طرفدار محیط زیستم
چند سال قبل با خوشحالی
احساس کردم مثل خیلی ها سوسیالیستم!
من یک انسان نو ام!
باکمی لطف و به زبانی نو، باید بگویم من یک ترقی خواهم.
در عین حال طرفدار بازار آزاد و مخالف نژادپرستی ام
من خیلی خوبم! من طرفدارحیواناتم!
و دیگر اگزیستانسیالیست نیستم.
اخیرا کمی خلاف جریان حرکت می کنم و فدرالیست شدم!
...
2019-12-18
?Are You Lost In The World Like Me
موزیک و انیمیشنی را که می بینید کاری است از stevecutts.com
از این هنرمند قبلا هم در همین صفحه کاری را تحت عنوان انسان و زمین ارائه داده بودیم.
گم شدگی حالتی است که به بهترین شکل وضع حال امروز ما را بیان می کند. فرقی نمی کند ما چه درکی را از آن داشته باشیم، گم شدگی در همه ابعاد و اشکال آن، مبین اوضاع امروز ما انسانهای گرفتار آمده در عادتها و باورهای تولید شده دراین ساختار واژگون ایستاده می باشد. طلسمی است ارمغان این ساختار که مارا به شدت غیر قابل باوری بدان معتاد ساخته است.
اعتیاد به مصرف. اعتیاد به خود خواهی و بی تفاوتی به سرنوشت جامعه و محیط زیست. اعتیاد به رقابت و تنوع طلبی مفرط. اعتیاد به هضم هر آنچه که از رسانه در مغز و ذهن ما رسوخ می کند. اعتیاد به فکر نکردن و نشخوار صداهای مطرح، هرچه بلند تر جذاب تر. اعتیاد به هیجان و خوش بودن بدون لحظه ای تامل که به کجا به این شتابان و بدون توجه به اینکه نسل و نسلهای دیگری هم هستند که حق حیات دارند.
these Systems are failing
این سیستمها در حال شکست هستند.
اکنون مسئله مهم چگونگی و هزینه شکست آن است.
2019-04-27
چرا در شبه قاره هند فارسی جایش را به انگلیسی داد؟
نویسنده: رضا محمدی
شاعر
اگر کسی به هند و پاکستان سفرکند، میبیند هنوز علیرغم این که به ندرت فارسی صحبت میشود، نامهای فارسی در همه شبه قاره هند زنده است. سه قرن قبل از حافظ، یکی از بزرگترین شاعران فارسی، مسعود سعد سلمان، در لاهور میزیست، همان که یکی از زیباترین شعرهای تاریخ را در نوستالژی شهر لاهور نوشته است.
اما در بین این هزار سال، هزاران شاعر، نویسنده و منتقد و عارف و دانشمند فارسیگوی دیگر، اکثرا در ایران ناشناختهاند، زبانی که هزار سال در شبه قاره هند، فرهنگ و هنر و اندیشه خلق کرد اما یک باره، جایش را به زبان انگلیسی داد.
فقط انگلیسیها نبودند که زبان فارسی را در هند به وادی فراموشی سپردند. فارسیگویان در ایران نیز، چنین کردند، برای همین، بسیاریها به شمول خیلی از دانشجویان ادبیات فارسی در ایران، از ثروت ادبی فارسی در هند غافل ماندهاند.