2019-04-02

طوفان نوح در کنار ما - بخش چهار فصل دوم




فاریا، فاریا هو:برو بیرون از
جامعه برونفکن . . .

وقتی از تردد مکانی صحبت میکنیم، یعنی ازمسافرت صحبت میکنیم. بر مبنای حکایتی از امانوئل کانت است که «سفر، میآموزد»، و شهروندان دنیای شمال - آنچنان که دیده می شود- بیش از حد تشنه آموختن هستند. از دهه ها قبل آلمان ها به عنوان «استاد مسافرت به دنیا» معروف هستند، در سال 2015 میزان پروازشان به خارج بی سابقه بود: میزان 81.6 میلیون نفر مسافر از فرودگاههای آلمان به سفرهای خارجی دورتر و یا نزدیکتر رفته اند و نسبت به سال قبل رشد زیادی داشته اند - در محاسبه به مفهوم آن است که تمام آلمان دراین سال یک بار به خارج رفته اند. از هر ده آلمانی فقط یکی هنوز پرواز نداشته است. مردها بیشتراز زنها رفته اند. سه چهارم مسافرتها به اتحادیه اروپا بوده است، همچنین 20 میلیون بار پرواز بین قاره ای در برنامه اشان بوده: در حدود 6 میلیون مورد به آمریکا رفته اند و کمی بعد از آن مقصد مسافرتشان شمال آفریقا و شرق و یا جنوب آسیا بوده است.

البته نه تنها آلمانیها، بلکه شهروندان همه جوامع ثروتمند گرایش به سفرهای جهانگردی داشته اند: جهانگردی سازمان یافته نسبتا در سطح جهان پدیده رشد یافته ای است، که تقریبا قشر متوسط چینی ها هم به صورت قوی خودشان را با آن درگیر کرده اند. مسافرت های تفریحی سالانه به مناطق آفتابی جهان هرچه بیشتر به عنوان امر طبیعی در آمده است، درعلاقه عمومی به سفر، با وجود بحرانهای اقتصادی متعدد و رشد همه گیر گروه های جنگی، خللی به وجود نیامده. مقاصد برای سفر هم بیشتر از حد کافی وجود دارد: وقتی در ترکیه، در تونس و یا در بالی دوباره بمبی منفجر می شود، در تایلند سونامی می خروشد و یا در کاریبیک خشم طوفان می وزد، کاتالوگهای سیاحتی متنوع می شود، و سفربه کشورهمسایه ارائه می شود، به بهترین جای آفتابی بعدی و یا- اگر همه مسیرهای سفر مشکل گردد- به اسپانیای خوب قدیم که در سال 2015 با 68 میلیون مسافر بزرگترین نفع را از رشد ترس تروریسم درجذب توریست اروپا برد. هر سیاحی هم که نمی خواهد خودش را با انبوه سیاحان تعریف کند، بلکه علاقه به سیاحتهای مخصوص به خودش را دارد، به جای پرواز به سواحل دریای مدیترانه و یا جمهوری دومینیکو، با کمال میل جاهای دوردست خاصی که توسط موسسات توریستی احتمالا در نقاط «کشف نشده» - ویا اساساً برای شکوفایی شکلی از توریسم یاری رسان جهان ارائه می شود- را انتخاب می کند. به عنوان مثال برای کار آزادانه در کوستاریکا، جایی که جوانان از اروپا، شب ها در ساحل تخم لاکپشتها را از خاک می توانند بیرون آورند تا به یک محل مناسب رشد انتقال دهند، تا «به شکرانه عملیاتشان دوباره تعدادی ازلاکپشتهای دریایی مطمئنا موفق شوند که به دریا بازگردند»، وعده ای که برگزار کننده سفر که خیلی علاقه مند و دوستدار حیوانات است می دهد- به لطف سرمایه گذاری نه چندان کم بر روی والدین بچه دوست، بازار مشتریانش دوباره رونق می یابند.

حال باید در اینجا کمی به اثرات زیست محیطی شناخته شده توسعه و رشد مداوم سفر بپردازیم- مثلا میزان عقلایی بودن پرواز فرا قاره ای برای کمک به نوزادان لاکپشت دریایی. بر اساس داده های سازمان توریسم جهانی وابسته به سازمان ملل (UNWTO) ورود توریست در سراسر جهان از 50 میلیون در سال 1950 به 684 میلیون در سال 2000 و با رشد افزاینده به 922 میلیون در سال 2008 افزایش یافته است. شدت سفر تفریحی بزرگسالان آلمان بر اساس پرسشنامه ای («آیا در سال گذشته حداقل یک بار سفر تفریحی داشته اید؟») بین سالهای 1972 و سال 2008 از 49 درصد به 76 درصد افزایش داشته. همچنین اثرات اجتماعی سئوال برانگیز ناشی از یک صنعت توریسم تک فرهنگی را که یک استعمار غربی دراوقات فراغت به صورت بیشتر یا کمترانبوه، در منطقه مورد نظر ببار می آورند. همه اینها را نباید در مرکز توجه قرار داد. با این وجود بعضی اشارات مختصردر هر دو جهت در تکمیل موضوع باید مجاز باشد.

وقتی شهروندان رفاهمند، دارای استرس و یا نیمه خسته به حوزه‌های دور می روند تا آنجا « کار و سفر در خارج» را عملی کنند و یا به اصطلاح «باطریشان را شارژ کنند»، به ناچار نیاز به انرژی دارند واز کار دیگران استفاده می کنند. کسی که از آلمان می آید و دقیقا رد پای اکولوژیکی سفرش را می خواهد بداند، با اطمینان کامل به "صندوق جهانی طبیعت"، که میزان مصرف منابع را برای سفرهای آزاد محاسبه می کند، مراجعه می کند. دوهفته سفر تفریحی با همه مخارج به سواحل کاریبیک در کانکون، مکزیک، به عنوان مثال هزینه آن- در کنار هزینه های شخصی برای کل پاکت- برای مابقی جهان برابر7218 کیلو گرم گاز کربنیک به ازای هر فرد است: که 90 درصد آن فقط برای پرواز، تهویه خوب هتل، تاسیسات فضای سبز با زمینهای چمن( که درغیر این صورت در آنجا وجود نداشت) و این یا آن یک ساعت سوار شدن بر جت اسکی، همه خورنده منابع[انرژی] هستند؛ البته بسته بندی های مناسب برای آب سرد ( که به غیر ازمصرف آب در کشور خودشان باید برای مسافران که علاقه ای به نوشیدن آب لوله ندارند فراهم شود) و همچنین لیوان های پلاستیکی طراحی شده به تناسب دهان، محتوی میوه تازه دراینجا به حساب نیامده است. در مقایسه با آن، سفر هفت روزه با کشتی در بخش غربی دریای مدیترانه یک شوخی زیست محیطی است:[چونکه] فقط 1224 کیلوگرم گازکربنیک به ازای هر مسافر ایجاد می شود- با امکان استفاده از اسپای در روی کشتی می توان لذت آرام بخش تری را تجربه کرد و از سفرهای آنی اعصاب خرد کن درون خیابانهای بنادری که به فاصله یک ساعت می باشد بهتراست صرفنظر کرد. آیا این کمترفاجعه بار بودن اثرات زیست محیطی [این نوع سفرها] است که تعداد مسافران آلمانی کشتی های تفریحی را از 1998 که 300000 تن بودند شش برابر - یعنی بیشتر از یک میلیون و هشتصد هزار در سال 2015- افزایش داده؟ کسی نمی داند. «پرواز پایدار» شعار تبلیغاتی آژانس مسافربری "توی"، این واژه ساختگی را بخش بازار یابی شرکتهای بزرگ حمل ونقل کشتی رانی تفریحی هم می توانند به کار گیرند.

اما به قول معروف این را رها می کنیم و خودمان را روی اختلالات اجتماعی متوقف نمی کنیم: چیزی را که سفرپرستی سرمایه داری رفاه برای دوستان هموطنش، با ساختار مصرف بالای منابع طبیعی براساس اهداف جهانی، ایجاد کرده: یعنی نیازفوق العاده به زمین به خاطر پراکندگی شهرکها در مناطق ساحلی، مصرف عظیم آب برای میهمانان به هزینه ساکنان محلی، مشکل دفع فاضلاب و زباله هایی که پیوسته توسط گروههای گردشگری جدید ایجاد می شود، حیف و میل منابع طبیعی جهت ارضای نیازهای سوغات، هدیه وخواسته های گوناگون کسانی که قدرت خرید دارند و خواهان آرامش روان و بهتر کردن دنیایشان هستند، تغییر ساختار تولید در اقتصاد محلی به سوی انحصار تولید ارزش فقط بر محور خدمات توریستی، که به این وسیله همراه با تخریب کار و شیوه زندگی سنتی می باشد که بدین وسیله موجودیت سرزمین و ملت، به یک جریان توریست پایان ناپذیراز مرکزجهان ثروتمند، وابسته می شود. در جریان این امر که توسط حوزه اقتصادی دنیای شمال هدایت شده، با خوشحالی صحبت از «عامل پیشرفت توریسم» می باشد. البته طبق قاعده در بهترین حالت این به تثبیت پیشرفت نابرابر توسط میلیونها «کمک کننده به پیشرفت» مصیبت دیده اطراف جهان می انجامد. در باتلاقی که نهایتا سفرپرستی مخرب دنیای شمال ایجاد کرده باید زندگی کنند و کشورهای مقصد در دنیای جنوب نهایتا همچنین از پیش بینی خوشحال هستند که طی آن، خبر از ادامه رشد توریسم جهانی می دهد. با حدس اینکه مصرف آب دو برابر می شود و میزان زمین مورد نیاز تا سال 2050 سه برابرخواهد بود. در همین راستا، برآوردی برای افزایش رشدیابنده روند توریسم سکس در جنوب آسیا و یا توریست یتیم خانه های آفریقا، آسیا و آمریکای مرکزی ارائه نشده است. گرچه در همین رابطه هم انتظار میرود که «پیشرفت» شادمانه ادامه خواهد داشت.

با این وجود این تاثیرات جانبی و آسیبهای جنبیِ انجام سفرهای غربی در اینجا، نباید در مرکز توجه قرار بگیرند. بیش از اینها وجود ساختار حقوقی نابرابر در انجام رفت و آمد های جهانی باید در مرکز توجه بیاید. در حالی که یکی در آزادی کامل - با رشد تعداد و افزایش شدت- خیلی راحت تر می تواند برای تفریح و همچنین تجارت به کشور و نزد مردم بیگانه سفر کند، همزمان خیل میلیاردها انسان در این دنیا رفت و آمدشان به طور سیاسی به سکون گراییده است. امروزه بیشتر از هر زمان دیگری، آزادی تردد داده شده که البته شهروندان دموکراسی های ثروتمند دنیای شمالی از آن استفاده می کنند و از آن به عنوان عنصر ابتدایی کیفیت زندگی قدردانی می شود، در یک بی قوارگی شدید با محدودیت و دریغ داشتن فرصت تردد برای بخش بزرگی از شهروندان دنیا پابرجاست. تردد آنها نه فقط به خاطر نابرابری کاهش می یابد، اگر حتی به طور کامل هم عدم امکانات تردد در جوامع دنیا تعیین کننده نمی بود، آنها توان اقتصادی انجام جهانگردی مثل مصرف کنندگان معمولی شمال را نداشتند. قبل از هر چیز ولی از آنها قانونا هم حق تردد در عبور از مرزها سلب شده است، بنابراین میل به سفر هم به طور سیستماتیک به وسیله ممانعت ها ، جلوگیری ها و ممنوعیت های رسمی، غیر عادی شده و از ابتدا از دسترس خارج می شود.

جامعه برونفکن اساسا بر یک شیوه تردد دوگانه استوار است. عده ای در اینجا «قیمت دنیا چقدر است؟» را سئوال می کنند - و برای آن دیگران با بی تفاوتی یک «ما باید متاسفانه در بیرون بمانیم» را در پاسخ آن دارند. همچنانکه نماینده 338 میلیون شهروند اروپایی،"دونالد توسک" در زمان مسئولیتیش به عنوان مشاورارشد دراوج جریان اخیر مهاجرت از خاورنزدیک و شمال آفریقا به اروپا، اینرا بیان کرد. در یک دعوت عمومی و رسمی به بازگشت مهاجران، او درکنار خطر جانی، همچنین هزینه های مالی یک مسافرت بدون چشم انداز زمینی و یا دریایی به مرزهای اتحادیه اروپا را بدون پرده پوشی متذکرشد. «پولتان را به خطر نیاندازید»: [چراکه] آدمهای رفاهمند اروپا میدانند چه چیزی به زندگی تعلق دارد.

-------------------------------------------------------- پاورقی مترجم

1- "واریا واریا هو" بخش همخوان یک ترانه قدیم آلمانی به نام Lustig ist das Zigeunerleben است که مرتب تکرار می شود و معمولا همه با هم آنرا تکرار می کنند، این ترانه در توصیف زندگی کولیها است و بارهاتوسط خوانندگان متفاوت موسیقی سنتی آلمانی خوانده شده است و بعضی خوانندگان هم خواستها و مطالب دیگری را خارج از متن اصلی شعر به آن اضافه کرده و آنرا باز خوانی کرده اند. در اینجا اشاره به این ترانه دارد.


فصل قبلی
فصل بعدی

تمام حقوق مطلب فوق محفوظ و در اختیار سایت manotoma.de می باشد. برای انتشار این مطلب فقط مجازید از کد زیر برای انتقال مستقیم آن استفاده کنید.
برای دریافت کد و انتقال آن به وب سایت خود، بر روی embed کلید کنید.